رقابت سخت پارت سی و نه

#جنی
دلم اشتی میخواست
رفتم سریع دست جیسو رو گرفتم گفتم=ببخشید
_عب نداره
قرار شد هممون تو یه اتاق دیگه بخوابیم
وقتی صبحانه خوردیم دیدیم گروه اکسو کنسرت داره
نهههه ما هم باید بریممممممم
یاد اون روز که کای و چانیول مارو دزدیدن
ما ردیف اول رفتیم و نشستیم
کای همش به ما نگاه میکرد
به تهی پیغام دادم
تهی ما کنسرت اکسوییم ساعت ۲ جلو در باش دوباره مارو ندزدن
اوکی
ساعت ۲
وی جلو در بود با جیمین و کوک و جین
سریع رفتم تو اتاق جدیدمون که کای و چانیول پیدامون نکنن
ببخشید این پارت کمه😑اما قراره یه ماجرای خیلی وحشتناک داشته باشه ولی کسی نمیمیره
دیدگاه ها (۶)

مغرور پارت دو

مغرور پارت سه

مغرور پارت یک

این پیج فالو شه

رمان { برادر ناتنی} پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط